بررسی ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی حماسهسازان (3)
اخلاقمحوری به ویژه برخورداری از صفت والای تقوا و پارسایی، از دیگر ویژگیهای فردی حماسهسازان است. پارسایی و تقواپیشگی، رفتاری انتخابی است که از عدهای سر میزند و با گذشت زمان و ممارست و مراقبه بسیار، به یک
نویسنده: ابراهیم اخوی
4. اخلاقمحوری و پارسایی
اخلاقمحوری به ویژه برخورداری از صفت والای تقوا و پارسایی، از دیگر ویژگیهای فردی حماسهسازان است. پارسایی و تقواپیشگی، رفتاری انتخابی است که از عدهای سر میزند و با گذشت زمان و ممارست و مراقبه بسیار، به یک ویژگی روانی ماندگار تبدیل میشود. امام علی علیه السلام میفرماید: تقوا یک خصلت روحی و یک تربیت معنوی است که در پرتو آن، جان انسان ساخته و پرداخته میشود و او نه تنها در برابر گناه و معصیت، حالت ترک و نفی به خود میگیرد، بلکه آزردهخاطر هم میشود و از اطاعت و پاکی و عمل خیر، احساس رضایت و آرامش خاطر میکند. شخص پرهیزکار کسی است که در اثر یک سلسله برنامهها، روح خود را چنان بسازد که در برابر گناه مصونیت یابد و از نظر روحی از مخالفت با احکام الهی متنفر و منزجر باشد و ندای پرهیز و اجتناب از گناه از درون او فریاد کند و به تعبیر دیگر، تقوا، روح او را چنان عالی و لطیف بگرداند که از تصوّر گناه نیز رنج برد و گریزان باشد. (دینپروری، 1379: 278)با توجه به این مقدمات، میتوان از پارسایی با عنوان یک ویژگی شخصیتی سخن گفت و آن را مورد بررسی روانشناختی قرار داد. تنظیم رفتار هماهنگ با ملاکهای دینی و در گامی فراتر، عبور از خود برای رسیدن و رساندن جامعه به ارزشهای والا و متعالی، از جنبههای اخلاق زیستی حماسهآفرینان است. از آنجا که فرد پارسا، نخست موفق به خلق حماسه در خویش و سپس جامعه دینی خود میشود، بررسی ویژگیهای اخلاقی و روحی این افراد، ما را به کشف مؤلفههای درست حماسهسازان از نگاه دروندینی رهمنون میگردد. در شرح ویژگیهای پارسایان از زبان امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام نیز به این جنبه اشاره شده است.
ویژگیهای پارسایان
یک- توانمند در دین
به آنچه باور دارند، سخت پایبندند و رفتار آنها مطابق شناختشان است و وحدت و انسجام شخصیتی دارند. دین ایشان استوار و پا برجاست و در برابر سیل خروشان توطئههای شیطان و هوای نفس، چون کوه استوارند. بندگی، آنها را به مرحله یقین رسانده و یقین از ایشان شخصیتی استوار و ثابت ساخته است. چنین شخصیت شکلگرفتهای مانند کوه در برابر هیچ سیل و توفانی خم به ابرو نمیآورد و وسوسههای شیطان و خواهشهای دل بر او کارساز نیست.دو- دوراندیش و در عین حال نرمخو و سازگار
دوراندیشی آنها، ثمره تقواست که به آنها بینشی ژرف و افق دید گستردهای میدهد. پارسایان به ابدیت میاندیشند و این برد بالای فکری را ایجاد میکند؛ برخلاف خودشکوفایان که به تحقق همه جانبه تمامی استعدادها میاندیشند که تنها گسترهای اینجهانی و کوتاهمدت دارد. پارسایان با آنکه از نظر فکری در سطحی بسیار بالاتر از افراد عادیاند، چنان پرورش یافتهاند که با دیگران به گونهای عادی و نرمخو برخورد کنند و این توانایی فکریشان، سبب جدایی ایشان از جامعه و احساس متفاوت بودن نمیشود و آنها با دیگران سازگار و اهل مدارا هستند.سه- حریص در دانشاندوزی
اهتمام اصلی پارسایان، دانشاندوزی است؛ چراکه سبب تکامل فکری و شکوفایی بیشتر آنها میشود. بر این اساس، دانشاندوزی در مکتب پارسایان پایانی ندارد و آنان هماره در پی کسب دانشاند و رسیدن به درجهای به نام خودشکوفایی و بینیاز شدن از افزایش معلومات برای آنها بیمعناست.چهار- آمیزهای از دانش و بردباری
افزایش معلومات ممکن است انسان را در برابر جهل دیگران حساس و زودرنج کند، ولی پارسایان به دلیل آنکه دانش را برای نزدیکی به خدا میخواهند، هیچگاه دچار چنین حالتی از غرور نمیشوند، بلکه حتی با دانش خود، الگویی از انسانی خاشع را در جامعه پیاده میکنند و از رهماندگان و جاهلان دستگیری مینمایند.پنج- میانهرو در هنگامه بینیازی و ثروت
ثروت و رفاه عده زیادی را به اتراف و افراط در لذتجویی و کسب قدرت میکشاند. پارسایان در این شرایط نیز با مدیریت خواستهها و نیازهای خود، از این آسیب جدی برکنارند.شش- خاضع و خاشع در عبادت
عبادت همت اصلی و بالاترین لذت بندگان خوب خداست. پارسایان که همه لحظههای عمرشان با توجه و دقت در آلوده نشدن به گناه سپری میشود، از این رابطه عاشقانه با خداوند سبحان حظ وافر میبرند و چون همه هستی خود را مدیون او میدانند، خضوع و خشوع تمام وجودشان را دربرمیگیرد.هفت- آبرومند هنگام تنگدستی
فقر و نیاز ممکن است انسانها را به سؤال و خواری بکشاند. پارسایان انسانهایی با عزت نفس بالا، و مصداق آیهای هستند که از فقیران عفیف سخن به میان آورده که کسی را یارای پی بردن به نیاز و فقرشان نیست. انسان متعالی حتی فقر را از روی حکمت و مصلحت میداند و سرسپرده دوست است و در برابر آن، با مناعت طبع بردباری میکند و تنها از خداوند برای عبور از آن مدد میجوید.هشت- بردبار در بحران
بردباری، از نشانههای ایمان است و سختی، لازمه زندگی منتهی به سعادت ابدی. انسان پارسا با توجه به اینکه جهتنمای او، به سمت بهشت برین و سعادتی جاودانه است، و نیز با دوراندیشی بالایی که از آن برخوردار گشته، تاریکترین لحظههای زندگی را موهبت و فرصت برای ارتقای درجه و تکامل میداند و این معنادار کردن مشکل، سبب مثبتاندیشی او و چیرگی بر معضل پدیدآمده میشود.نه- جستوجوگر مال حلال
تلاش و کوشش لازمه زندگی است و چنانچه رنگ الهی به خود بگیرد، یک عبادت است. پارسا، با توجه به معلومات دینیاش که سبب گزینش مسیر تقوا شده، تنها راه سپری کردن مسیر سعادت را، پرهیز از همه حرامها میداند که یکی از ابعاد آن، حرامهای اقتصادی است. او در پی کسب حلال است تا هم با اشتغال به کاری همسو با اهداف متعالیاش، به رضایت خاطر برسد، و هم از زندگی آبرومند و درخور انسان واقعی با برنامه و سبک زندگی کامل برخوردار گردد.ده- پرتحرّک و پرتلاش در راه هدایت مردم
انسان پرهیزکار که خود طعم لذیذ هدایت و زندگی سالم را چشیده، از گمراهی دیگران و کجرویهای آنان رنج میبرد. درباره همنوعان و محیط زندگی خود فعال است، نه منفعل و بیتفاوت. او در تغییر جامعه و افراد آن کوشاست و در حد توان خود و با بهرهگیری از راهکارهای مناسب به سالمسازی محیط میپردازد.یازده- دور از طمع
فرد پارسا از لذتهای معنوی و آرامش هر لحظه خود شاد است و مسائل مادی را در حد کفایت و تشکیل زندگی متناسب میجوید.؛ ازاینرو، در مسائل اقتصادی میانهرو، و از هر گونه انحراف همانند طمع و آز به دور است.دوازده- به دور از غرور
غرور از آنِ کسانی است که به خود توجه دارند و درصدد تحقق نامحدود خود هستند. انسان متعالی همه داراییاش را از خدا میداند و برنامهها و خدمات فردی و اجتماعی را همسو با رضایت او انجام میدهد. بر این اساس، هیچ کار خوبی او را شیفته نمیکند، بلکه آن را توفیقی از سوی خداوند میداند.همچنین انسان پرهیزکار دچار عُجب نمیگردد و فزونی عبادت و کارهای نیک، وی را خاطرجمع نمیکند و همیشه احتمال نپذیرفتن این کارها را از سوی خداوند بزرگ میدهد، که این خود به کیفیتبخشی به کار و خالص گردانیدن آن از هر شائبهای کمک میکند و بر تکامل و تعالی روزانه او میافزاید.
سیزده- شکر
شکر، نشانی از رضایت است و نمادی از آرامش روانی فرد. وقتی فردی از آنچه در روز انجام داده، راضی است و شبهنگام با سپاس از توفیقات به دستآورده به بستر میرود، با آرامش کامل از خواب که نیاز طبیعی اوست، لذت میبرد و صبحهنگام با توانی دوچندان از بستر برمیخیزد و به امید داشتن روزی پربار، از خدا کمک میخواهد و با یاد او زندگی را آغاز میکند. چنین شخصی همه لحظات زندگیاش هدفمند و متوجه به کانون کمال، یعنی خداوند است.چهارده- بیداری معنوی
پارسا، شب را چون غافلان یک دنده نخوابد، بلکه گاهی لذّت شبزندهداری و ذکر خدا او را از بستر جدا کند و این شبزندهداری، نشاط صبحگاهی او را نگیرد. انسان پارسا حتی نیازهای اولیه و پایه را با دوستی به خداوند گره میزند. خواب را ـ که در سلسله نیازها جایگاهی اصلی داردـ با ارتباط با خداوند همراه میکند؛ یعنی برنامه زندگی خود را با زیر پاگذاشتن بخشی از نیازهای مادی و با دغدغه تکامل تنظیم کرده است. جالبتر آنکه اختصاص پارهای از زمان خواب به شبزندهداری، نه تنها او را خسته و بیحال نمیکند، بلکه سبب نشاط روحی وی نیز میشود؛ زیرا او در مسیر اهداف متعالیاش گام برداشته که هر قدمش نشاطافزاست.پانزده- بصیرت و مراقبت
ترس و نگرانی او از آن است که در دام غفلت سقوط کند، و از آنکه فضل و رحمت الهی شامل حال او گردد، شادمان است. انسان همیشه در معرض غفلت و فراموشی است و انسان پرهیزکار با سرمایه معنوی که دسترنج سالها تلاش و مراقبه است، از این وادی خطرناک بسیار میهراسد؛ زیرا به خوبی میداند که دور افتادن از معنویات، مساوی است با از دست دادن لذتبخشترین چیزی که از آن برخوردار بوده است.این مقدار از اضطراب، سبب توجه بیشتر او به رفتار و اندیشههایش میشود. او دلسپرده مهر الهی است و پناهگاه عاطفیاش محبت خداست. میخواهد نیاز به دوست داشتن را با ابراز علاقه به خداوند و نیاز به محبوب بودن را با تقرب به خدا و جلب مهر او ارضا کند. لغزش پارسا نیز اندک است؛ زیرا شناخت عمیق او، همانند نورافکنی بر جادهای تاریک و پر از چاله پرتوافکنی میکند و با تمرکزی که بر خود و راه برگزیده دارد، لغزشهای کمتری خواهد داشت.
شانزده- خودمهارگری بالا
اگر چشمپوشی از گناهان بر او سخت و سنگین آید، پایداری ورزد تا به خواستههای نامشروع تن در ندهد و ارزش و شخصیّت خود را لکّهدار نسازد. پرهیز از گناه، ویژگی اصلی پرهیزکاران است و این رفتار توان و هزینه بالایی دارد. فرد پارسا در مقابل وسوسههای بیرونی و درونی مقاوم است و چون از نظر فکری و شناختی به تکامل قابل توجهی رسیده، به هر شکل ممکن در برابر این امواج منفی با افکار درست خویش مقابله میکند و حرمت خود را با ارتکاب به عملی مغایر با شناخت و اهدافش لکهدار نمیسازد.او بر شهوت خود مسلّط است و بر آن اسب سرکش، لگام تقوا زده است. مدیریت انسان پرهیزکار تا آنجاست که میتواند مدیریت جنسی بر خود داشته باشد. او خواستههای خود را با عنان عقل و پارسایی کنترل میکند و به صورتی طبیعی و با پرهیز از هرگونه فساد به ارضای آن می پردازد.
خشم خود را فرومیخورَد و بر نیروی غضب خویش مسلّط است و میداند کجا از آن استفاده کند. کنترل خشم، نیازمند توان روانی بالایی است که خود از شناخت متناسب و نیز شخصیتی منسجم ترکیب شده است. خشم که یکی از هیجانهای پایه است، هم مورد نیاز انسان برای مقابله با خطرها محسوب میشود و هم مدیریتی جدی و توانمند میخواهد تا از بروز اختلال در روابط میانفردی ممانعت به عمل آورد. فرد پرهیزکار بر این هیجان کنترل دارد و از آن در جای مناسب، همانند مقابله با دشمنان استفاده میکند.
مردمان از او امید خیر دارند و از شرّش در اماناند. شخصیت انسان متعالی به گونهای است که در اجتماع و در نگاه کسانی که با او ارتباط دارند، انتظار همدلی از وی میرود. از او با ویژگیهای منحصر به فردش، توقعی جز خوبی و خیر نیست و دیگران در پناه او آرام میگیرند.
هفده- رغبتهای ماندگار
روشنی چشم او در ماندگاریهاست؛ یعنی دوراندیشی و جهانبینی وسیع او، مانع از فریبایی دنیا و زیباییهای آن است و برای رسیدن به لذّتهای زودگذرِ دنیا، زندگی ابدی خود را تباه نمیسازد. انسان پرهیزکار به آیندهای مانا باور دارد و با ایمان راسخ خود، درصدد ساختن آیندهای سرشار از لذتهای ماندگار است. لازمه تحقق چنین هدفی، پانهادن بر لذتهای خرد و گذراست. او در پی به دست آوردن لذت برتر و ماندنی است و این انگیزه متعالی بسیاری از پلیدیها را از ساحت وجودیاش میزداید.آمال و آرزوی او را کم بینی و شخصیّت او از فرورفتن در رؤیاهای طلایی دور است. فرد پرهیزکار با توجه به آرزوی برتری که دارد؛ یعنی جلب رضایت خداوند و به دست آوردن سعادت ابدی، از فرورفتن در آرزوهای گذرا و کوچک پرهیز میکند و مانند مسافر هواپیمایی که هر چه بیشتر اوج میگیرد، زمین و زمینیان در نگاه او کوچکتر میشوند تا جایی که محو میگردند، از دلبستن به این آرزوهای کودکگونه دوری میجوید.
او انسانی منطقی است و با واقعیتها زندگی میکند، نه با خیال و وهم، و زندگی خود را بر اساس شرایط واقعی تنظیم کرده است. امور او سهل و ساده میگذرد. او زندگی را چونان مسافری سپری میکند و با کاستن از تعلقات خود، فقط در حد تأمین نیازهای اساسی بسنده میکند و بقیه تلاش خود را صرف تعالی معنوی مینماید. خودِ عدم تعلق سبب میشود با اشراف بیشتری به مسائل بنگرد و تصمیمهای درستتری برای پیشبرد مسائل زندگی بگیرد.
هیجده- در اندیشه تحول خود و جامعه
اگر در جمع غافلان قرار گیرد، از یادآوران خواهد بود و جوّ را به نفع حقّ و عدل دگرگون میسازد، و اگر در جمع یادآوران باشد، راه غفلت نپوید و از موقعیّت مناسب سوءِ استفاده نکند. حقیقتجویی و حقمحوری از ویژگیهای انسان پارسا در روابط اجتماعی است؛ به گونهای که اگر در گروههایی قرار گیرد که توجهی به عدالت و حقیقت ندارند، آنها را متوجه این دو رکن اجتماعی میسازد و هیچگاه از جهل اجتماع به سود خود بهره نمیگیرد، بلکه درصدد دگرگونی اجتماع و ناهنجاریهای آن است.از آنجا که همت پرهیزکاران نزدیکی به خداوند است، تمام کارهای بیهودهای را که مانع تحقق این هدف باشد، رها میکنند و به گزینش کارهایی میپردازند که ایشان را در راه رسیدن به این معنویت یاری رساند. خود را در راه خدا و بندگان او به رنج اندازند تا مردم از سوی او در راحتی و رفاه باشند. فرد پرهیزکار در تعامل اجتماعی، ازخودگذشته است. او با تحمل دشواریهای بسیار، به رفاه حال دیگران میاندیشد و پا بر راحتیهای خود میگذارد تا برای دیگران آرامش و آسایش به دست آورد. او تمام این سختیها را برای خدا و در راه رفاه بندگان او به جان میخرد.
نوزده- سختکوشی معنوی
پارسایان، خود را برای آخرت در رنج نگه دارند تا دیگران در سایه امنیّت و آسایش قرار گیرند. پارسایان به ابدیت و توشه این سفر مهم میاندیشند و برای به دست آوردن زاد و راحله این گذار، به استقبال دشواریها میروند. آنها ناملایمات را در برابر پاداشی که دریافت میکنند، ناچیز میدانند و این روحیه جذاب، سبب رویآوری دیگران به آنها و غنودن در سایهسار مهرشان میگردد.بیست- ارتباط اجتماعی متعادل و هدفمند
کنارهگیری او از افراد، برای پاکی و پارسایی است، و معاشرت او با دیگران نیز موجب رحمت و مهربانی خواهد بود. پارسا، منزوی نیست و اگر از گروههایی فاصله میگیرد، به دلیل پاک ماندن از گناه و حفظ پارسایی است؛ زیرا حضور در برخی اجتماعات، سبب آلوده شدن به گناه و از دست دادن گوهر تقوا میشود.همچنین در گروههایی که مشارکت و حضور دارد، اهل مهرورزی است و دیگران از همنشینی با او لذت میبرند. دوری او از مردم به علّت کبر و غرور نیست، همانگونه که نزدیک شدن و ارتباط او از مکر و فریب سرچشمه نمیگیرد. ارتباطات اجتماعی پارسایان از سالمترین و مؤثرترین ارتباطهاست. با دیگران به دلیل منافع شخصی ارتباط برقرار نمیکنند، بلکه برای خودشان ارزش و احترام قائلاند. همچنین خود را تافته جدا بافته نمیدانند و از روی تکبر قطع ارتباط نمیکنند.
منابع
بلس، ادوانس. روانشناسی تنبلی. 1374. ترجمه مهدی قراچهداغی. تهران: یاسمن.
حکیمی، محمدرضا و دیگران. 1376. الحیات. ترجمه احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
دشتی، محمد. 1379. نهجالبلاغه امام علی علیه السلام . قم: مشهور.
دینپرور، سید جمالالدین. 1379. نهجالبلاغه پارسی. تهران: بنیاد نهج البلاغه.
شرفی، محمدرضا. 1381. تفکّر برتر. تهران: سروش.
شولتز، دوان. 1384. نظریههای شخصیت. ترجمه یوسف کریمی و همکاران. تهران: نشر ارسباران.
محمدی ری شهری، محمد، 1377. میزان الحکمه. قم: درالحدیث.
ناتل بوم، جودی. 1375. روانشناسی شاد زیستن. ترجمه: ژیلا نینوایی. تهران: ندای فرهنگ.
www. irc.ir
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}